عاشقانه های منو مامان جونت

ساخت وبلاگ

 از سخنان گوهر بار ارمیا بابا به ایندگان،

و اما بعد 

من خودم حذوم شربته!!!!!!

،هرچی و میخام خذو کنم شربت میخورم 

ارمیا در مغازه : بین لپ لپ کوچیک و بزرگ،

کوچیک انتخاب کردیم

مامان بنظرت ما فقیریم !!!

عاشقانه های منو مامان جونت...
ما را در سایت عاشقانه های منو مامان جونت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pesaramermia9 بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 5 آبان 1401 ساعت: 4:31

برای بابا جونش میخاستیم ویلچر بگیریم چون چند وقت قبل سکته مغزی کرده بود ،

گیر داد منم میخام‌ بهش گفتیم به بچه ها نمیدن که ،

بعدم تو سالمه 

افاضات آقا ارمیا : رنگ بزنیم بگین یه خاله افسانه داریم فلجه تا بهمون بدن .... عاشقانه های منو مامان جونت...

ما را در سایت عاشقانه های منو مامان جونت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pesaramermia9 بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 5 آبان 1401 ساعت: 4:31

مامان همه سگ دارن باغ دارن ما فقط یه بچه داریم (خودشو میگه) چند وقتی گیر داده براش سگ بخریم عاشقانه های منو مامان جونت...
ما را در سایت عاشقانه های منو مامان جونت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pesaramermia9 بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 5 آبان 1401 ساعت: 4:31